نوشتن دشوار است. باید از میان هزاران کلمه، آنچه را نمی‌خواهی بگویی، کنار بگذاری تا به آنچه می‌خواهی بگویی، برسی. امروز قصد دارم پاره‌های شعر و نوشته‌های متروک خود را در اینجا گردهم آورم و پیش روی چشم خوانندگان محترم بگذارم.

اکنون که سال ۱۴۰۳ هجری شمسی است، دیگر زمان شعر نوشتن در مجلات نیست. متأسفانه، همچون همیشه، ما در برابر آماج فناوری‌های جدید بی‌آنکه از وبلاگ‌نویسی شعری بهره‌ای برده باشیم، به عصر اینستاگرام و تلگرام رسیده‌ایم. من می‌خواهم به عقب برگردم و هر چه را که دوست دارم با جهان به اشتراک بگذارم.

هرگز قصد ندارم بگویم که نوشته‌ها و شعرهایم بی‌نقص یا عالی هستند. هرگز نمی‌گویم که نسبت به بیشمار شاعران معاصر خود برتری دارم. صرفاً بنا دارم تا در اینجا خود را به دست احساس و اندیشه‌ام بسپارم و تلاش کنم انسانی باشم که شعر برایش مشغولیتی ارزشمند است.

نام این وبلاگ را "طغیان بی‌پایان کلمات" گذاشته‌ام زیرا باور دارم که کلمات برای عرض معنا در آشوبند و این آشوب ابدی است که خمیرمایهٔ شاعران، نویسندگان و متفکران است.

برای خود نوشته و خواهم نوشت. اینک شما و نوشته‌های من از سال‌های بسیار دور تا ساعت‌هایی بسیار نزدیک ...